طوریکه از موسفیدان و گذشته گان قصه ها و خاطرات های سینه به سینه و دهن بدهن بمارسیده اند چنین حکایت دارند .
در زمان عبدالرحمن مردم پشی نیز از ظلم ، تجاوز و قتل و قتال لشکریان عبدالرحمن بی نصیب نماندند و مورد ظلم و حملات لشکریان عبدالرحمن قرار گرفتن به گفته بزرگان از دو استقامت لشکر به مناطق پشی هجوم اوردند از( کوتل قبرغه و کوتل خاک خوجه ) از کوتل قبرغه به طرف شب بخیر و جاکه امدند و از طرف کوتل خاک خوجه به بالا سرعلیاد . که هنوز هم نشان از لشکر عبدالرحمن در منطقه خاک خوجه بروی تپه ای باقی است و ان تپه را بنام تپه " شار " و گاهی به بنام تپه " شار اردو" که لشکر و اردوی عبدالرحمن در ان جا اردو زده بودند معروف است بروی تپه به شکل دایره سنگهای گذاشته شده اند و حاکی از انست که لشکریان عبدالرحمن در داخل ان دایره شب هارا سپری می کردند در حدود چندین جریب مساحت دارد از این اثار معلوم است که تعداد نفرات لشکر خیلی زیاد بوده مردمان بالا سرعلیاد در دهنه وردی قریه که فعلا بنام " بند سنگ خی خوجک " معروف است و همچنان در گردنه کوتل بنی برده با سیا کمان های دست داشته شان سنگر گرفته بودند و بگفته بزرگان تا چند سال قبل اثار و نشانه های از سنگرهای انها در گردنه کوتل بنی برده موجود بوده ولی فعلا به نسبت سپری شدن زمان زیاد از بین رفته است چیزی به چشم نمی خورد لشکر عبدالرحمن که نمی تداند از این سنگرها عبور نماید روی یک حیله ونیرنگ با مردم تعهد می بندند که ما به شما کاری نداریم صرف ازین منطقه اجازه عبور بما بدهید که ما به منطقه شترسنگ جاکه با بقیه لشکریان یکجا شویم و بطرف ارزگان برویم روی این تعهد مردم سنگر ها را خالی نموده به قلعه که روبروی کوشه بوده بر می گردد " اثار ازین قلعه تا چند سال قبل باقی بود که میرزا محمد درانجا ساکن بود وفعلا نشان از ان قلعه نمانده و به زمین های زراعتی تبدیل شده " لشکر عبدالرحمن با استفاده از این نیرنگ وارد منطقه شده و بالای قلعه ، کوشه و ده که فعلا بنام کته ده معروف است حمله می کند ( از ان ده اثار کمی باقی است اکثر ان به زمین زراعتی تبدیل شده است گفته شده است که محلات بلند پهره داری در این سه جا موجود بوده که از بوجود امدن خطرات پهره داران همدیگر را باصدا زدن خبر میکردند) و قتی لشکر به نزدیکی قلعه کوشه می رسد مردمان می ببینند که انها به تعهد شان پابند نیست هرچه که بر سری راهی شان می شوند می کشند دو باره به مقاومت می پردازند اما کشست میخوردند در این قلعه هفت نفرجنگجو بودند که در این مقاومت پنج نفر ان کشته میشوند دو نفر ان در حالیکه زخمی بودند به طرف کوه " گیرو میانه علیاد " فرار میکند یکی انها در حالیکه زخمی و روده هایش از شکمش بیرون شده بوده فرار نموده و باسیاکمان دشمن را که به تعقیب شان بودند می زدند اما ان دونفر نیز در همان کوه کشته میشوند که بقولی جسد ان هفت نفر در میان زمین های زارعتی در نزدیکی قبرستان که روبروی قریه کوشه هست دفن هستند باالخره افراد عبدالرحمن بعد از قتل و چپاول مردم در قریه جاکه با دیگر سپاهیان میپوندن و به طرف شیرداغ و ارزگان میروند .
ازاین قببل خاطرات و قصه ها خیلی زیاد است که این هم یکی از انها بود .
نظرات شما عزیزان:
|